نمیدانم اما !!!!

نمیدانم  ابراز عاشقی غیر از آنکه به کسی که دوستش داری وفادار باشی و صادق، چگونه است اما میدانم که من عاشق ترینم.
نمی دانم چگونه باید با آنکه دوستش داری بمانی، بمانی و مجنون هم بمانی، مجنون تر از یک عاشق دیوانه ، اما میدانم که من مجنون ترینم.
نمی دانم اشک ریختن از غم دلتنگی و غصه دوری چگونه است و چگونه باید برای آنکه دوستش داری دلتنگ شوی اما میدانم که من دلتنگ ترینم.
نمیدانم قلبی که عاشق است چگونه باید اثبات کند که عاشق است، و یا دلی که در گرو دلی دیگر است چگونه باید از آن مهمان نوازی کند اما میدانم که من خوشبخت ترینم.
نمی دانم که آیا می دانی بعد از تو من شکسته ترینم!
آری بدان که بعد از تو من بدبخت ترینم.
نمی دانم چگونه باید با تو باشم و راز دلت را بیابم، و چگونه باید لحظه های عاشقی را سپری کنم اما بدان که من داناترینم.
نمی دانم که آیا میدانی بعد از سفر کردنت، همه لحظه های زندگی ام سرد و بی حوصله می شود ؟ آری بدان که من در آن زمان تنهاترینم

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ

webloge jalebi darin azizam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد